ذرّه ای هستم
ذرّه ای هستم و در کوی تو ام جای خوش است...
 
 

 

 

امروز درِ میکـده بـاز است، بیاییـد

مِی خوردنِ مستانه مجاز است، بیایید

 

 

ساقی ز رُخش پرده برافکند، کجایید؟

هنگـام تماشـاگــهِ راز اسـت، بیاییـد

 

 

خشت از سرِ خُم، پادشهِ میکده برداشت

درهـای خرابـات، فـراز اسـت، بیاییـد

 

 

این ساغر واین ساقی واین میکده، این مِی

اسبـاب صفـای همـه ساز اسـت، بیاییـد

 

 

از درگه هر ناکس و کس، روی بتابید

شاهنشه ما بنده نواز است، بیاییـد ...

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 10 خرداد 1393برچسب:امام حسین,شعر,عکس, :: 23:59 :: توسط : ذرّه

خانۀ شیر خدا امشب پر از نور خداست
الـبشاره لیلۀ میلاد مصباح الهـداست
بر سر دوش نبی، شمس ولایت جلوه گر
پیش روی فاطمه، مرآتِ حسنِ ابتداست
فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال
هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست
چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین
کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست
گام گامِ مقدمش، رشک گلستان بهشت
عضو عضوِ پیکرش، اوراق صنع کبریاست
این همان مصباح دست غیب رب العالمین
این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست
چشم نه، لب نه، جبین نه، حنجر و رخسار نه
پای تا سر غرق در گلبوسه‌های مرتضاست
با وجود آنکه نَبوَد رحمت حق را حدود
این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست
سبط احمد، نجل حیدر، آرزوی فاطمه
خون قرآن، اصل ایمان، قلب دین، روح دعاست
قطره‌ای از بحر لطفش چشمۀ آب حیات
ذره‌ای از خاک کویش درد عالم را دواست
وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد
مدح او باید کسی گوید که او را خونبهاست
هر چه می‌بینم جمالش را، نبی پا تا به سر
هرچه می‌خوانم ثنایش را،علی سرتا به پاست
هر سری تقدیم جانان گشت، خاک پای او
هر دلی جای خدا گردد، بر او صحن و سراست
هر چه از او خواست ذات پاک حق تقدیم کرد
درعوض او ازخدای خویش بگرفت آنچه خواست
من نمی‌گویم، نمی‌گویم، خدا باشد حسین
لیک گویم گر خدایی از خدا خواهد، رواست
خواهـر مظلومۀ او مـادر آزادگی است
تـا قیامت بر همه آزاد مردان مقتداست
اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق
دختری دارد که دست بسته‌اش مشکل گشاست
مادری دارد که در قرآن، خدا مدّاح اوست
مدح او تطهیر و قدر وفجرو نور و«اهل‌أتی»ست
قامتی دارد، قیامت گوشه‌ای از سایه‌اش
صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست
بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین
هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست
روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است
فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست؟
او بُوَد فُلک نجات و لنگرش دخت علی
این نباشد کفر اگر گویم خدایش ناخداست
شهریار کشور دل‌ها حسین بن علی
زادۀ ام‌البنین فرمانـدۀ کل قـواست
آنچه در عالم گنه کار است در روز جزا
گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست
گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست
هر شب او واقعه، هر روز او روز جزاست
اینکه خنـدانیم و گریـانیم در میلاد او
می‌کند ثابت، گِل ما از زمین کربلاست
آنکه سر سازد نثار دوست، از عالم سر است
کشتۀ محبوب را گر کشته پنداری خطاست
مرگ در بستر بوَد بر عاشق صادق حرام
این معما را کسی داند که با ما آشناست
شور ما شور شهادت، شوق ما شوق وصال
زخم ما یاری رحمت، خون ما آب بقاست
من ز خون دل نوشتم بـر جبین آسمان
هر که فانی در ره حق نیست، پایانش فناست
قبر: کعبه، رکن: مقتل، تربت عشاق: حِجر
مضجع من «مروه» و ایوان عباسم «صفا»ست
گو یکی گردند خلقت از برای قتل من
قامتم تنها برای خالق یکتا دوتـاست
آب را بر روی ما بسته نمی‌داند عدو
حنجر ما تشنـۀ آب دم تیغ بـلاست
وصل جانان از دم شمشیر می‌آید به دست
این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا»ست
"میثم" این مصراع را با خط خون باید نوشت
رأس ما از تن جدا شد، دوست کی از ما جداست؟
 

حاج غلامرضا سازگار

ارسال شده در تاریخ : شنبه 10 خرداد 1393برچسب:امام حسین,شعر,میلاد,سازگار, :: 23:42 :: توسط : ذرّه

آن دم که شود « إذا السّماء انفطرت »

وآنگه که شود « إذا النّجوم انکدرت »

دامان تو را بگیرم اندر « سُئِلت »

گویم صنما « بأیِّ ذنبٍ قُتلَت؟ »

عشق تو مرا « ألستَ منکم بِبَعید »

هجر تو مرا « إنّ عذابی لشدید »

بر کنج لبت نوشته « یُحیی و یُمیت »

من ماتَ من العشق فقد مات شهید...

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:شعر,امام حسین,غزل, :: 2:24 :: توسط : ذرّه

خون میرود به صفحه که املا کنم تو را

نامت بزرگ گشت نشد جا کنم تو را

یاغی نِیَم ، ترحُّمی ای پادشاه حُسن

گردن کشیده ام که تماشا کنم تو را

بندم بزن که چینی عمرم شکسته است

جامم نما که ساقی جانها کنم تو را

خون مرا بگیر به گردن مرا بکش

تا زیر تیغ سجده اعلا کنم تو را

از روزگار خیر ندیدم بدون تو

خیرات جان خویش چو حلوا کنم تو را

سنگینی غمت به تغافل مرا فکند

لعنت به من اگر ز سرم وا کنم تو را

در راه کعبه خرج سفر در خطر فتاد

دل می رود ز دست که پیدا کنم تو را


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:شعر,امام حسین,غزل, :: 23:47 :: توسط : ذرّه

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

درباره وبلاگ
... .... سلام قولا من ربّ الرّحیم .... ... این صفحه ، مجالی شد برای نمایاندن آنچه که در گلویم مانده و راه را بر نفس گرفته امید آنکه مایه آرامش باشم و نه رنجش
آخرین مطالب
نويسندگان

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 41
بازدید هفته : 107
بازدید ماه : 254
بازدید کل : 36207
تعداد مطالب : 94
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1


Alternative content